آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «ز» شروع میشوند

1 2 3 4 5 
زهرا
/zahrā/
زهرا: مؤنث «ازهر» به معنای روشن و درخشان است . همچنین زهراء مأخوذ از «زهره» به معنی سفید و نورانی است . زهرا، لقب حضرت فاطمه سکینه ( س) است. زیرا هر وقت آن حضرت در محراب خود به نماز قامت بر می افراشت نور او فضای عرش را روشن می کرد بطوریکه اهل آسمان نور مبارک او را تماشا می کردند . و آن حضرت حالات عجیبی داشت و در عبادت آنچنان غرق حق تعالی می شد که نور سفیدی تمام وجود او را فرا می گرفت و باعث حیرت عرشیان می شد. هر کس نام فرزندش را «زهرا» بگذارد حق احترام را بر خود واجب کرده است، چرا که نمی تواند بدون خانم زهرا یا زهرا خانم دخترش را صدا کند و همین حرمت نام فضای تربیتی و اخلاقی در خانواده ایجاد می کند و ناخود آگاه شخصیت روحی و روانی کودک را ارتقاء می بخشد و اگر دختری که مزیّن بنام «زهرا» است اهل طهارت و توجه باشد از برکات این نام در دو عالم بهره مند خواهد بود. تا جائیکه حضرت زهرا سکینه ( س) بخاطر یادآوری نامش اهل آن خانواده مخصوصاً پدر و مادری که این نام را برای فرزند خود انتخاب کرده اند دعا می کند. خوشا آنان که کوثر می شناسند شراب ناب حـیدر می شناسند خوشا آنان که در صحرای محشر فقط زهرای اطهر می شناسند
زُهره
/zohre/
(عربی) 1- (= ناهید= ونوس) 2- (اَعلام) 1) (در نجوم) دومین سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی از لحاظ دوری از خورشید، میان عطارد و زمین، که از درخشنده‌ترین اجرام آسمانی است. [در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است]؛ 2) زهره نام رودی در استانهای فارس، کهگیلویه و بویر احمد و خوزستان به طول 490 کیلومتر، که از شمال غربی اردکان در فارس سرچشمه می‌گیرد و با نام شش پیر به شهرستان ممسنی وارد می‌شود و پس از عبور از روستاهای استان فارس و سپس مشروب کردن شهرستان گچساران و روستاهای کهگیلویه و بویر احمد با نام زهره تغییر مسیر می‌دهد و با نام هندیجان در استان خوزستان به خلیج فارس می‌ریزد.
زُهَیْر
/zohayr/
(عربی) 1- شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از شهدای کربلا؛ 2) زهیر ابن ابی اسما [حدود 627 میلادی] شاعر عرب، که یکی از معلقات به او منسوب است و او را یکی از سه شاعر بزرگ عرب جاهلی شمرده‌اند.
زکریا
/zakariyā/
(اَعلام) 1) زکریای نبی: [قرن 6 هجری] از پیامبران بنی اسرائیل و مؤلف احتمالی کتاب زکریای نبی از کتابهای عهد عقیق، که نام او در قرآن آمده است. 2) (به روایت انجیل) پدر یحیای تعمید دهنده، کاهن معبد بیت‌المقدس، که خود و همسرش تا سالخوردگی فرزندی نداشتند، تا آنکه جبرئیل به او مژده داد که صاحب پسری خواهد شد و همسرش یحیی را زایید؛ 3) زکریای قزوینی: [حدود 600-628 قمری] دانشمند ایرانی، مؤلف کتابهای عجایب المخلوقات، در جهان شناسی و آثار البلاد، در جغرافیا.
زَکیه
/zakiye/
1- پاک، پاکیزه، زَکی؛ 2- (اَعلام) نام دیگر حضرت فاطمه(س).
زیبا
/zibā/
1- ویژگی آن‌که دیدنش لذت بخش و چشم‌ نواز است، جمیل؛ 2- دلنشین، مطبوع، خوشایند؛ 3- (در قدیم) زیبنده، شایسته، لایق، در خور.
زیبنده
/zibande/
1- در خور، سزاوار، شایسته؛ 2- آراسته، زیبا.
زیتون
/za(e)ytun/
(عربی) (در گیاهی) 1- میوه‌ی بیضی شکل سفت و گوشتی به اندازه‌ی توت که رنگ آن در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سیاه تغییر می‌کند و از آن روغن نیز می‌گیرند؛ 2- درخت همیشه سبز این میوه که برگ و میوه‌ی آن مصرف دارویی دارد؛ 3- از واژه‌های قرآنی.
زِید
/zeyd/
1- رشد، فزونی؛ 2- (اَعلام) زید ابن علی: [قرن 2 هجری] فرزند امام زین‌العابدین(ع) و برادر امام محمّد باقر(ع) که برضدّ امویان قیام کرد و رهبری مردم کوفه را پذیرفت. در جنگ با دشمن کشته شد. فرقه زیدیه به او منسوب است.
زیرک
/zirak/
باهوش، هوشیار.
1 2 3 4 5