آ ا ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی
پسر و دختر
پسر
دختر

نام های پسر و دختر که با حرف «ت» شروع میشوند

1 2 3 4 5 
تهمینه
/tahmine/
[مرکب از «تهم» به معنی نیرومند و قوی + «ینه»/ ine ـ/ پسوند نسبت)] 1- منسوب به تهم؛ 2- (به مجاز) نیرومند قوی؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر رستم، دختر شاه سمنگان و مادر سهراب.
تَوار
/tavār/
1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس ؛ 2) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه.
تَوانا
/tavānā/
دارای قدرت انجام کار، نیرومند، پر قدرت، قادر در مقابلِ ناتوان.
توتیا
/tutiyā/
1- از آبزیان دریایی که در بستر دریا زندگی می‌کند؛ 2-نوعی ماده شیمایی که به عنوان سُرمه استفاده می‌کنند.
توحید
/to(w)hid/
(عربی) 1- (در ادیان) یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ 2- اخلاص؛ 3- (در تصوف) مرحله‌ای از سلوک در آن، سالک ذهن خود را از هر چه غیر حق است، خالی می‌کند و جز به خداوند به چیزی توجه ندارد؛ 4- (اَعلام) نام شهری در شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام.
توران
/turān/
(در پهلوی، turān )، (تور = پسر فریدون + ان (پسوند نسبت)) (اَعلام) 1) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می‌باشد؛ 2) (در قدیم) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند؛ 3) سرزمین آن قوم در شمال آمودریا؛ 4) بیابان پهناوری در آسیای مرکزی، در جنوب و خاور دریاچه‌ی آرال، که رودهای آمودریا و سیردریا آن را به بیابانهای قراقوم و قزل قوم تقسیم می کند.
توران‌دخت
/t.-doxt/
(توران+ دخت = دختر)، 1- دختر تورانی؛ 2- (اَعلام) نام دختر خسرو پرویز که بعد از شیرویه به شاهی رسید.
تورج
/turaj/
(پهلوی) (اَعلام) نام پسر بزرگ فریدون؛ همان تور که توران منسوب به اوست، چنانکه ایران منسوب به ایرج است.
توفیق
/to(w)fiq/
(عربی) 1- امکان دستیابی به مقصود، موفقیت، کامیابی؛ 2- یاری و تأیید، تأیید پروردگار، مدد الهی؛ 3- (در قدیم) سازگار گرداندن دو یا چند چیز با هم، سازگاری؛ 4-(اَعلام) 1) شاه مصر [1879-1892 میلادی] که نظارت بریتانیا را بر اداره‌ی امور مصر پذیرفت و تسلط مصر بر سودان را از دست داد؛ 2) روزنامه نگار و هنرپیشه‌ی ایرانی، [حدود 1258-1318 شمسی] از پیشگامان نمایش کمدی، ناشر و بنیانگذار روزنامه‌ی فکاهی توفیق.
توماج
/tumāj/
(ترکی) 1- چرم دباغی شده؛ 2- تیماج (چرمی رنگی که بوی خوشی دارد).
1 2 3 4 5