آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
نام های دختر که با حرف «گ» شروع میشوند
گوهر
/go(w)har/
1- هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس، زمرد و یاقوت، مروارید؛ 2- (به مجاز) اصل و نسب، نژاد؛ 3- (به مجاز) نهاد و سرشت؛ 4- (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس؛ 5- (به مجاز) اشک؛ 6- (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب، خاک، باد، آتش)؛ 7-(در عرفان) روح، نفس ناطقه، حقیقت انسان کامل و معانی و صفات را گویند.
گوهرشاد
/g.-šād/
1- (به مجاز) آنکه ارزشمند و ارجمند و خوشحال است؛ 2- (اَعلام) نام دختر میرعماد (خطاط مشهور ایران) و چند زن دیگر در تاریخ از جمله زن سلطان شاهرخ میرزا پسرِ امیر تیمور گورکانی.
گوهرناز
/g.-nāz/
[گوهر = (به مجاز) نهاد و سرشت، هر شخص یا چیز والا و نفیس+ ناز = کرشمه، غمزه، قشنگ، زیبا] 1- ویژگی شخصی که در نهاد و سرشت او ناز و غمزه هست؛ 2- شخص (زن) ارزشمند، والا و نفیس که قشنگ و زیباست.
گویچک
/guiček/
(ترکی) زیبا، رعنا، قشنگ، خوشگل، دلپسند.
گیتا
/gitā/
جهان، آفرینش برابر با گیتی از واژهی اوستایی «گئیتا /gaeta» برابر با گیتی، جهان، جهان آفرینش.
گیتی
/giti/
1- جهان، دنیا، کرهی زمین؛ 2- (در نجوم) کیهان.
گیتیافروز
/g.-afruz/
1- روشن کنندهی دنیا، فروزندهی دنیا؛ 2- کنایه از آفتاب؛ 3- (به مجاز) زیبارو.
گیسو
/gisu/
1- موی بلند سر؛ 2- (در نجوم) (= شَِعر بِرنیکه) صورت فلکی در آسمان نیمکرهی شمالی میان صورتهای عوّا، جاثی و حیّه؛ 3- (در عرفان) طریق طلب را به عالم هویت گویند و حبل المتین [ریسمان محکم یا شریعت اسلام] عبارت از آن است.
گیلان
/gilān/
(گیل = قوم ساکن گیلان + ان (پسوند مکان)) سرزمین گیلها.
گیلدا
/gildā/
(گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن، آفریدن، ساختن) (به مجاز) پرورش یافتهی مردم گیل (گیلان).