آ
ا
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
اَشکبوس
/aškbus/
(اَعلام) (در شاهنامه) پهلوان افسانهای سپاه توران، که در جنگ با رستم کشته شد.
اصغر
/asqar/
(عربی) کوچکتر، خردتر، کِهتر. [این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) شرف و رواج دارد].
اَصلان
/aslān/
(ترکی) (= اسلان) شیر، شیر بیشه.
اِعتماد
/eetemād/
(عربی) 1- باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی؛ 2- پشتگرمی؛ 3- عقیده و نظر، ایمان به حقانیت دین اسلام.
اَعلا
/aelā/
(عربی) 1- برتر، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چیز؛ 2-نامی از نامهای خدای تعالی یعنی برتر مطلق؛ 3- (اَعلام) سورهی هشتاد و هفتم از قرآن کریم دارای نوزده آیه.
اَفراسیاب
/afrāsiyāb/
(پهلوی) 1- شخص هراسناک، به هراس اندازنده؛ 2- (در اوستایی، fran(g)rasiyan)؛ 3- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) نام پادشاه توران که پس از جنگهای بسیار با ایرانیان سرانجام به دست کیخسرو کشته شد؛ 2) نام دو تن از پادشاهان و حکام لرستان [قرن6 و7 هجری]؛ [یوستی شرق شناس و زبان شناس آلمانی معنی این کلمه (افراسیاب) را «شخص هراسناک» یا «کسی که به هراس میاندازد» آورده است].
اَفشار
/afšār/
(ترکی) 1- معاون و شریک؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه شور (آوازِ افشاری)؛ 3- (اَعلام) 1) ایل بزرگی از غُزها، که همراه سلجوقیان به ایران آمدند و بعدها طایفههای مختلف آن در خراسان، آذربایجان (مراغه و ارومیه)، خمسه، خوزستان، فارس و یزد پراکنده شدند؛ 2) سلسلهی پادشاهی ایران [1148-1210 قمری]، که به وسیلهی نادرشاه افشار تأسیس شد.
اَفشین
/afšin/
(اَعلام) 1) خِیذرابن کاووس [226 هجری] آخرین امیر اشروسنه، که این مقام را به خاطر خیانت به پدر و آیین خود و راهنمایی خلیفهی عباسی به فتح سرزمین مادری خویش به دست آورد. بعدها در مقام سردار خلیفه، بابک خرم دین را فریفت و دستگیر کرد. با این همه، سرانجام به توطئه بر ضد معتصم متهم و به فرمان او کشته شد؛ 2) لقب پادشاهان اِسروشنه.
اَفضل
/afzal/
(عربی) فاضلتر، برتر از دیگران در علم و هنر و اخلاق و مانند آنها، برترین، بالاترین.
افلاطون
/aflātun/
(یونانی، plato) (اَعلام) فیلسوف یونانی [حدود 428-348 پیش از میلاد] شاگرد سقراط و معلم ارسطو، بنیانگذار مدرسهی آکادمیا. دارای نوشتههای فراوان از جمله: جمهوریت، نوامیس و محاورات.